گفتهاند پیغمبران آمده اند تا راه سعادت را به بشر نشان داده و برای خوشبختی و آرامش بشر از بذل جان هم دریغ نکنند.
دیدیم که زرتشت آمد تا آیین مهر را بگستراند؛ با گفتار نیک، پندار نیک و گفتار نیک.
بودا آمد تا "با دوستان مروت، با دشمنان مدارا" را با پشت کردن به منافع مادی بیاموزد.
موسی جهل و خرافه را برنتافت. جادو و جنبل و خرافات را به چالش کشید.
عیسی صلیب گناهان و آلام بشری را بر دوش کشید و منادی صلح و دوستی شد.
اما محمد ...
برای عصبیت عرب تایید آسمانی گرفت؛ ارضایِ عقدهی حقارت، کینه، انتقام و زنبارگی عرب جاهلی. تبعیض مذهبی، قومی و جنسیتی.
ارضایِ عقدهی حقارت: "آخرین پیامبر و تنها پیغمبر معصوم"،"من شهر علمام و علی درِ آن است."
کینه و انتقامجویی: "قصاص؛ خون در برابر خون، عضو در برابر عضو."
تبعیض مذهبی: "آخرین و تنها دین بر حق و کامل".
تبعیض قومی: "زبان عربی تنها ابزار ارتباط با خدا".
تبعیض جنسی: "زنان کشتگاه مردانند"، "زنان را برای آرامش مردان آفریدیم."
برده داری جنسی و زنبارگی محمد و ائمه اطهارش بر هیچکس پوشیده نیست. چند ده زن عقدی دایم و چند صد کنیز و صیغهی کوتاه مدت، در کارنامهی هر یک از بزرگان این دین و شرکای محمد ویژگی بارزی به این قوم داده است.
توجیه "تعدد زوجات" بخصوص برای محمد، امام حسن، امام موسای جعفر و برای گسترش اسلام از آن حرفهایی است که گاهی انسان را به فکر وامیدارد و این سوال اساسی را مطرح میکند که آیا با گاییدن زنان و دختران یک جامعه میتوان به خوشبختی دست یافت؟ با عرض پوزش این چه دینی است که راه گسترش آن از میان "فرج نساء" میگذرد؟
Friday, October 19, 2007
Saturday, February 17, 2007
نگران با من استاده سحر، هم از این روست گمشده ای می جوید راهش را
احتمال توافق ایران و ....
نرمش آمریکا در برابر ...
عراق مرزهای خود با ایران و سوریه را ...
عراق را صحنه نبرد ایران و آمریکا ...
ورود ناو مین روب آمریکا....
کاهش قیمت نفت ...
سویس موارد قطعنامه 1737 را به اجرا...
رای گیری پارلمان ژاپن برای اجرای تحریم ...
...
دها و صدها خبر مبنی بر صف آرایی و رودررویی مستقیم جامعه جهانی و ایران در کنار اخباری مبنی بر عقب نشینی ایران از مواضع خود هر روز در رسانه های مختلف درج می شود. مسافرتهای سران مطرح و تاثیر گذار جهان به خاورمیانه و کشورهای درگیر مساله ایران، پوشش خبری بی سابقه رسانه های بین المللی، میزگردها و جلسات متعدد در شبکه های خبری نشان از نزدیک بودن روز واقعه است. در نگاه اول اینگونه به نظر می رسد صبر و تحمل جامعه جهانی بسر رسیده است. افکار عمومی ملتهای جهان کم کم نسبت به ختم این غائله بیصبر می شوند. هر چه زودتر بایستی به انجام برسد:
یا پذیرش یک ایران هسته ای در کنار خود و یا برخورد با ایران!؟
فضای گرگ و میش دیگر برای جهان قابل تحمل نیست. بازی موش و گربه باید پایان یابد. دفعه پیش به ایران فرصت کافی برای دادن وعده سر خرمن و وقت کشی داده شد، برای اینکه حجت تمام شود. چنین بنظر می رسد که مهلتها دیگر تمدید نخواهد شد.
شق اول پذیرش ایران هسته ای: یعنی نا امن شدن منطقه و در معرض خطر بودن اسراییل؛ احساس خطر کشورهای همسایه ایران و به طور کلی خاورمیانه؛ احساس نیاز برای اتمی شدن؛ شکست آمریکا در خاورمیانه؛ بی اعتباری سازمان ملل...
آیا چنین چیزی را جهان برخواهد تافت؟؟
شق دوم برخورد جامعه جهانی با ایران: در این مورد سه احتمال و امکان وجود دارد: 1- گردن نهادن ایران و پذیرش شرایط جامعه جهانی و تعطیلی فعالیتهای هسته ای؛ 2- تشدید تحریمها و در نهایت ایجاد بحران اقتصادی و فروپاشی اقتصادی ایران؛ 3- همراه با بحران اقتصادی، تشدید تنش و رودرویی و در نهایت حمله نظامی اعتلاف ضد ج.ا..
اینکه ایران به شرایط جامعه جهانی گردن نهد تا چه حد به فروکش کردن بحران کمک خواهد کرد و اینکه بویژه آمریکا تا چه حد به توقف فعالیتهای اتمی ایران (اگر این توقف واقعی باشد!) اکتفا خواهد کرد و در برابر تروریسم حمایت شده از سوی ایران و نقض حقوق بشر کوتاه خواهد آمد، چیزی است که به رفتارهای صادقانه ایران (!!؟) و توقعات آمریکا بستگی دارد.
در صورت تشدید تحریمها، باید منتظر بروز یک فاجعه انسانی باشیم؛ چرا که تحریمها هرچند در آغاز ممکن است هدفمند باشد و کشور را با فاجعه مواجه نکند ولی جامعه جهانی در این حد متوقف نخواهد شد. در این صورت تشدید و گسترش تحریمها یعنی فاجعه.
و اما تشدید بحران و رودرویی نظامی، اگر چه ممکن است در کوتاه مدت به سقوط دولت اسلامی منجر شود، در میان مدت، با بکار افتادن پولهای آدمهای ج.ا. چه بسا به تولد همزادی همچون القاعده با نیروی تخریبی صد چندان بیانجامد.
با این وضع آیا باید در مورد حمله نظامی آمریکا به ایران خوشبین بود؟
Wednesday, January 10, 2007
Friday, September 29, 2006
!!!ما باخته ایم
دپرس
بعد از ورود ویروس اسلام به زندگی ملی و اداری ما ایرانیان؛ زمانی که ما مردم به هوای زندگی بهتر، گرفتار حکومت اسلامی شدیم، هر روز تورم به صورت خزنده دندان بر جگر ما فرو می برد. اجناس هر سال 3 تا 4 بار با افزایش های ریالی، عکس العمل های متفاوتی را در ما ایجاد می کرد؛ از رو آوردن به ذخیره سازی، اعتراض های خانوادگی و محفلی تا احساس ناامیدی و نگرانی نسبت به آینده.
هر سال که می گذشت نرخ تورم به صورت فزاینده ای چهره کریه خود را نشان می داد؛ افزایش قیمت ها از ریال تبدیل به تومان شده و سپس به چند درصد رسید. سپس به چند برابر در ظرف مدت چند ماه و گاه در مدت چند روز و ساعت رسید.
از نظر روانی وضعیت و نرخ تورمی سلامتمان، به همین منوال به صورت تصاعدی رسید به وضعیت بحران؛ انسانهایی افسرده و مریض.
نتیجه شد، آنچه که نباید می شد. فروپاشی در همه زمینه ها؛ فروپاشی اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی، روانی و... .
انتظار بهبود و خلاصی از بحران به یاس و ناامیدی انجامید.
11 سپتامبر، نقطه عطفی در تحولات جهانی را رقم زد. بعد از تحولات سیاسی اروپا و تدارکات نظامی آمریکا، بارقه ای از امید در دل مردم ایران روشن شد. امید به اینکه دستی نجات بخش ما را از گرداب سقوط و اضمحلال رها کرده و فرصتی در اختیار ما خواهد گذاشت تا از این منجلاب نجات یابیم، در وجود ما زنده شد.
رفتار و گفتار جهان مدرن، محاصره سیاسی حکومت آخوندی به تصحیح داوری ما از غرب و آمریکا انجامید. حرکت های اعتراضی، بویژه جنبش دانشجویی با حمایتهای دول غربی ما را امید وارتر کرد. تا آنجا که روز موعود را نزدیک پنداشتیم؛ شش ماه، یک سال و... .
آژانس انرژی اتمی، برنامه هسته ای حکومت آخوندی و گیر سه پیچ غرب؛ تروریسم، ساخت بمب اتمی و مساله حقوق بشر البته به صورت کمرنگ.
درجبهه مقابل، شانتاژ ج. ا. در دفاع از حق دستیابی به انرژی هسته ای، سرکوب شدید جنبشهای اعتراضی داخلی و در نهایت تنگ کردن حلقه محاصره، سانسور شدید مطبوعات و اینترنت هر روز بیش از پیش ما را چشم براه دستی که از خارج به کمکمان آید، کرد.
اکنون ما مانده ایم با پشتی خمیده در برابر فشار روانی و شانتاژ تبلیغاتی ج.ا. .
مردمی که از هر دو سو؛ خیزش داخلی ودست نجات بخش خارجی، از فرط ناامیدی دچار دپرس شده اند. ماشین تبلیغاتی ج. ا. با بهره گیری از امکانات اقتصادی و جدید ترین متد های جنگ روانی، مردم را درهم شکسته و در جهت پیش بردن اهداف خود، یکه تاز میدان است.
آمریکا و اروپا قدم بقدم با نرمش نشان دادن در برابر ج. ا. پاره های امید از دست رفته مان را دارد لگد مال و خورد و خمیر می کند.
در این میان دو گروه مدعی اپوزیسیون به همراه غرب بایستی مورد بازخواست قرار گیرند:
اگر دلایل اپوزیسیون داخلی در مورد سرکوب رژیم در مقابل هر حرکت اعتراضی را بپذیریم، افراد مدعی خارج با این همه ادعا و تشکیلات، لشگر کشی ها و اعتراضاتشان چه وزن و چه نمودی داشته است؟ آنها در اعتراض به حضور خاتمی یا احمدی نژاد چند نفر را توانستند در امریکا به صحنه آورند؟ آمار و ارقام بسیار درآور و وحشتناک است.
غرب نیز با مطرح کردن مساله اتمی به جای حقوق بشر، بهترین شرایط برای دراز کردن زبان ج. ا. بروی مردم ایران فراهم کرد.
به کوتاه سخن بی ربط نخواهد بود اگر همه مدعیان مبازه را در ایجاد فضای یاس مقصر بدانیم.
بی ربط نخواهد بود اگر غرب و آمریکا را به خاطر مطرح کردن مساله انحرافی برنامه اتمی به جای حقوق بشر سرزنش کنیم.
بی ربط نخواهد بود اگر خودمان را که زندگیمان را به امید دگرگون شدن اوضاع در ایران معطل گذاشته ایم، سرزنش کنیم.
ما باخته ایم!!!!
باید باور کنیم که باخته ایم!
باید بخود آییم!
باید اعتراف کنیم که باخته ایم!
...
Thursday, August 24, 2006
!!آبی دریا ممنوع
تیغ سانسور دامن آدینه را هم گرفت. محمد می گوید من از جانب خدا آمده ام! من آخرین پیامبر خدایم! صدای خدا را در غار حرا شنیدم! و...
به من ایمان بیاورید. این همه ادعا!؟
باید باور کنی باید هوسرانی های حضرت را به حساب از جان گذشتگی های رسول خدا بگذاری.
اگر بخواهی حرفی بزنی دهانت را می بندند. حق نپذیرفتن نداری. حق ابراز وجود نداری.
خروج از دین برابر با ارتداد و واجب القتل شدن!
پدرم مسلمان بود و مرد!
من هم بودم اما دیگر نیستم.
در گوشه ای از این دنیای مجازی با اندک خوانندگان خود دلخوش بودم و خودم بودم.
جانشینان به حق محمد این حداقل را برنتافتند و آدینه را هم فیلتر کردند.
ساختن یک آدرس جدید کار سختی نیست. وبلاگ جدید می سازم.
آره چون هستم وبلاگ می سازم روزی که نباشم وبلاگی هم نخواهم ساخت. شاید دیگرانی باشند و این کار را بکنند. شاید هم دنیای فردا جوری دیگر باشد!
مطالب جدید را هم در آدرس قبلی : http://iraan.blogspot.com/ که در ایران گرفتار تیغ سانسور شده و هم در آدرس جدید : http://aadine.blogspot.com درج خواهد شد.
تا درودی و بدرودی دیگر